محل تبلیغات شما



جوری زدند آینه  از چند جا شکست
در بین خلق حرمت شیر خدا شکست

ای کاش می شکست.نه .آیینه خورد شد
در پیش چشم های علی سینه خورد شد

تا دست های حیدر کرار بسته شد
گویی که ذوالفقار غرورش شکسته شد

می سوخت بی صدا پر پروانه ی علی
آتش گرفته بود در خانه ی علی

سخت است باورش که چهل مرد، هم زمان
در کوچه می بَرَند علی را کشان کشان

افسوس .غیرِ فاطمه ی در میانِ دود
یک شهر روبه روی علی ایستاده بود

از ذوالفقار حیدر کرار کینه داشت
آن کس که روی چادر زهرا قدم گذاشت

یاس علی! بریده بریده نفس نکش
با قامتی که سخت خمیده نفس نکش

بودی به دور حیدر کرار در طواف
شد ناتمام حج تو با ضربه ی غلاف

در شعله دیدنی شده راز و نیاز تو
آتش دخیل بسته به چادر نماز تو

احسان نرگسی
 


نگرانمو پریشون  مسلمته غریب و گریون
صدامو بشنو ای آقا جون
برگرد   اگه دوست داری علی اصغر و
برگرد  میکشن اینجا علی اکبر و برگرد
ای وای
برگرد
که دل خواهرت اینجا میگیره  برگرد
که رباب از غم اصغرت میمیره برگرد
ای وای
کوفه فقط عذاب محض دلم با حرفاشون میلرزه
میگن سرت چقد می ارزه  برگرد
احتراممو نداشتن به خدا برگرد
رو سرت قیمت گذاشتن به خدا بر گرد
ای وای
بر گرد خواهرت نبینه خون و خنجر و
برگرد نبینه نیزه ها  رو پیکر و برگرد
ای وای
نیا به کوفه ای حسین جان
میگن بهت با قلب سوزان
به فکر معجرم از الان
برگرد بی حیایی داره تو کوفه رواج
برگرد که نشه معجر دخترا حراج
برگرد ای وای
برگرد که شبیه من نمونی بی پناه
برگرد که نیفتی غرق خون تو قتلگاه
برگرد ای وای


ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بریده از همه ی رنگ ها حسین

بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین

سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین

ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین

در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین

امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین

آری برای یاری او استخاره ها
کردند مومنان و نماندند با حسین

معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین

ننگا به ما که بی ادبانه برایمان
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین

من از حسینِ مُختَصِ هیئت گریختم
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین

او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!

ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان.

محسن کاویانی


به نامِ عشق

به نامِ عشق! به نامِ خدا!به نامِ رقیّه!
دوباره شد قلمِ شعر وقفِ عامِ رقیّه

اراده کرده غزل تا برایِ او بنویسم
بخیز حسِّ تَغَزُّل به احترامِ رقیّه!

کم اند جمله ملائک اگر حدیث بگویند
برای گفتن یک شَمّه از مقامِ رقیّه

دلت که خواست شود پر ز شور و عشقِ حسینی
بیا بنوش فقط جرعه ای ز جامِ رقیّه!

بگو حسین دمِ صبح و دل بده به دلِ او
دلِ تو میشود آباد عینِ شامِ رقیّه

به راهِ عشق بده جان!نگو ز غصّه ی هجران
که راهِ عشق همین است این مرامِ رقیّه

کجاست منتقمِ حق؟کجاست مهدی زهرا؟
امیدِ ماست ظهورش به انتقامِ رقیّه

برایِ سجده ی هردم،بخواه قبله ی عالم
که لایق است فقط مسجدالحرامِ رقیّه

خرابه بود اگرچه، به آهِ او شده آباد
شدست قبله خرابه چنین به نامِ رقیّه

 احمد کاری


من میخوام عشق تو با اشک چشام جاری کنم

بذار تو خونت باشم بذار برات کاری کنم

من اگه حسین حسین میگم دعای فاطمه است

وصیت کرده با گریه هام تو رو یاری کنم

من تو رو دوست دارم

من همین سرمایه رو دارم

تو رو دوست دارم

من اگه عمری خطاکارم تو رو دوست دارم

سر به جز تربت نمیذارم تو رو دوست دارم

منو رها نکن ببین که من تنهای تنهام

منو رها نکن به غیر از این چیزی نمیخوام

من و رها نکن آقا

هر کی به هر جا رسیده در خونت نوکره

بهترین چیزی که تو دنیا دارم چشم تره

منتت رو میکشم خط نزنی اسم منو

پیش تو من عاقبت به خیر میشم بالاخره

من تو رو میشناسم

خیلی کارا کردی واسم تو رو میشناسم

تو رو میشناسم .با همه جون و احساسم تو رو میشناسم

خجالت زدتم که خیلی آبروتو بردم

خجالت زدتم با این که نون روضه خوردم

خجالت زدتم هنوزم آقا من نمردم

منو رها نکن ببین که من تنهای تنهام

منو رها نکن به غیر از این چیزی نمیخوام

من و رها نکن آقا


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها